کلوپ شادی و سرگرمی

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ کلوپ شادی و سرگرمی خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 سلام دوستان 

    دیگه این وبلاگ آپ نمیشه چون من یک وبلاگ دیگه درست کردم و سعی میکنم اون رو درست کنم ادرس وبلااگ اینه آریا کامپیوتر اگه خواستین بیاین یک سر بزنین مارو خوشحال میکنین و در ضمن ما اماده برای تبادل لینکیم واگه کسی خواست این وبلاگ که دیگه اپ نمیشه رو نویسندگی کنه تو اونیکی وبلاگ تو بخش نظرات بگه چون این وبلاگ پیج رنک 2 داره و دلم نمیاد که کاملا مسدود بشه حالا دیگه خود دانین .

 

 

 

 

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

[ پنج شنبه 8 اسفند 1398برچسب:,

] [ 11:21 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 سلام دوستان 

 

من در نظر دارم که هر ماه مطالبم در یک زمینه باشه مثلا ماه اسفند تمام مطالبم در مورد

رفیق باشه مثلا جوک های رفاقتی , دلنوشته های رفاقتی و...... بزارم

نظرتون چون برام خیلی مهمه خواستم ازتون بپرسم تا 15 اسفند تو این نظر سنجی

شرکت کنینلطفا نظرتون رو ببرام تو قسمت نظرات بزارین 

 

[ چهار شنبه 23 بهمن 1398برچسب:,

] [ 9:31 ] [ H03EINAM ]

[ ]


 

سلام دوستان

خوش اومدین به وبلاگ خودتون امیدوارم لذت ببرین 

 لطفا نظرات سازنده خود را ارسال کنید

 

ما اماده برای تبادل لینکیم و از لینک کردن شما خوشحال میشیم

[ دو شنبه 11 آذر 1398برچسب:,

] [ 16:25 ] [ H03EINAM ]

[ ]

[ چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:,

] [ 16:28 ] [ H03EINAM ]

[ ]

مگسی را کشتم


نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است


و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است


طفل معصوم به دور سر من می چرخید


به خیالش قندم


یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم


ای دو صد نور به قبرش بارد


مگس خوبی بود


من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد


مگسی را کشتم


 

[ یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:,

] [ 22:50 ] [ H03EINAM ]

[ ]

[ شنبه 26 بهمن 1392برچسب:,

] [ 21:8 ] [ H03EINAM ]

[ ]

۱- فرض کنید شما مشخصه صورت کسی هستید,کدام قسمت ازصورت او هستید؟ 

الف : چین وچروک
ب : لکه
ج : خال زیبایی
د : کک ومک
ت :لبخند

۲- دوست دارید چه نوع پرنده ای باشید؟

الف : شباهنگ
ب : جغد
ج : عقاب
د : فلامینگو
ت : پنگوئن

 


ادامه مطلب

[ شنبه 26 بهمن 1392برچسب:,

] [ 20:55 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 

 

 

 

 یه دوستی دارم خیلی آدم کثیف و غیربهداشتیه

 

الان داره با سوییچ ماشینم سنگای ته کفششو درمیاره

 

و انگار نه انگار که من با این سوییچ گوشامو تمیز میکنم !

 


ادامه مطلب

[ چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:,

] [ 9:26 ] [ H03EINAM ]

[ ]

[ سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:,

] [ 22:8 ] [ H03EINAM ]

[ ]

[ دو شنبه 21 بهمن 1392برچسب:,

] [ 22:26 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 

 

 

فرهاد مجیدیسوم ژوِئن سال 1977 و یا بهتر بگوییم 13 خرداد 1355 در تهران به دنیا آمد. در یک خانواده اصیل با وضعیت مالی و 
اجتماعی خوب رشد کرد. کم کم به فوتبال علاقه مند شد. او در کنار دو خواهر و یک برادر بزرگ شد. برادر کوچک تر فرهاد را هم خوب می شناسید. 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,

] [ 10:30 ] [ H03EINAM ]

[ ]

[ سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,

] [ 10:17 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 یادش بخیر بچگیا

گرمایی که از شاشیدن تو خودمون تو خواب حس میکردیم

 

توی آغوش هیچکدوم از این عشقای پوچ امروزی پیدا نیمیشه :(

 

ادامه مطلب

[ سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,

] [ 10:8 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 ضد حال یعنی می نویسی

«با تمام احساسم دوستت دارم»

رو مانیتور میبینی

«fh jlhl, [, n n, sjj nhvl»!!

ینی اعصابو به ان میکشه این کیبورد


ادامه مطلب

[ سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,

] [ 9:50 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 تست هوش: کدام ابزار تعادل را برقرار می کند؟

در تصویر زیر دقت کنید کدام ابزار را در ترازوی پایینی اضافه کنیم تا تعادل برقرار شود؟

 

تست هوش,معما,تست هوش ریاضی

 

 برای  دیدن جواب برین ادامه مطالب


ادامه مطلب

[ سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,

] [ 9:13 ] [ H03EINAM ]

[ ]

در Word 2013 می‌توانید ظاهر پاکت نامه‌های ارسالی خود را در ابعاد و اندازه‌های مختلف و همراه با جزئیات فراوان طراحی کرده و نهایتاً چاپ کنید. همچنین می‌توانید برچسب‌های مختلف مورد نیاز خود را نیز از این طریق ایجاد کنید. در این ترفند به نحوه‌ی انجام این کار می‌پردازیم.

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 23:23 ] [ H03EINAM ]

[ ]

این شعر طنز، به نوعی بیانگر رانندگی در ایران و رعایت نکردن قوانین هست.متاسفانه از نام شاعر طنزپرداز این شعر بی اطلاعیم اما سعی کنید شما دوستان خوندنش رو از دست ندید تا مشکلات ملموس رانندگی عده ای خاص در ایران دستگیرتون بشه...

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 23:21 ] [ H03EINAM ]

[ ]

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 23:8 ] [ H03EINAM ]

[ ]


 

دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود.
سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی.
حرف های ستوان را شنید ، اما سرباز تصمیم گرفت برود به طرز معجزه آسایی خودش را به دوستش رساند، او را روی شانه های خود گذاشت و به سنگر خودشان برگرداند ترکش هایی هم به چند جای بدنش اصابت کرد.
وقتی که دو مرد با هم بر روی زمین سنگر افتادند، فرمانده سرباز زخمی را نگاه کرد و گفت: من گفته بودم ارزشش را ندارد، دوست تو مرده و روح و جسم تو مجروح و زخمی است.
سرباز گفت: ولی ارزشش را داشت ، ستوان پرسید منظورت چیست؟ او که مرده، سرباز پاسخ داد: بله قربان! اما این کار ارزشش را داشت ، زیرا وقتی من به او رسیدم او هنوز زنده بود و به من گفت: می دانستم که می آیی…
می دانی ؟! همیشه نتیجه مهم نیست . کاری که تو از سر عشق وظیفه انجام می دهی مهم است. مهم آن کسی است یا آن چیزی است که تو باید به خاطرش کاری انجام دهی. پیروزی یعنی همین. 

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 23:2 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 16:21 ] [ H03EINAM ]

[ ]

ببینیم کی واسم لایک زده :oops:

23

قیافه ی من وقتی از مامانم یه چیزی میخوام :oops:

27

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 16:19 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 استقلال : ما 23باربردیم شما 17بار..!!

پرسپولیس : ما 6تازدیم...!!!

استقلال : ما رفت وبرگشت بردیمتون...!

پرسپولیس : خب ما 6 تا زدیم...!!!

استقلال : ما دوبار قهرمان آسیا شدیم شما حتی یک بارم به نیمه

نهایی نرسیدین..!!

پرسپولیس : ما 6 تا زدیم...!!!

استقلال : ما از الغرافه 5 تا نخوردیم...!

پرسپولیس: ما 6تا زدیم...!!

استقلال : ما زودترین گل تاریخ لیگ برتر و تو ثانیه 8 اونم از مس

سرچشمه نخوردیم...!

پرسپولیس: ما 6تا زدیم...!!!

استقلال : زود ترین گل داربی هارو ما زدیم تو ثانیه 30 ...!!

پرسپولیس : ما 6 تا زدیم ...!

استقلال : ما پرافتخارترین تیم آسیا هستیم ...!!!

پرسپولیس : ما هم 6تا زدیم...!

استقلال : خوبی؟!

 

پرسپولیس : ما که 6 تا زدیم..!!!!!!!!!!

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 16:11 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 

Test-TakJok.CoM

 

با دیدن این عکس و پاسخ دادن به آن راز و رمز شخصیت خود را پیدا کنید.
به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران ؛ تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟


- یک درخت

- یک آبگیر (برکه)

- آدمها

- یک تکه ابر

- یک ماشین

 

 بقیه جملات در ادامه مطلب …


ادامه مطلب

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 15:59 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 روزی بهلول بر هارون وارد شد. هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده. بهلول گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد تشنگی بر تو غلبه کند و می خواهی به هلاکت برسی چه می دهی تا تو را جرئه ای آب دهند که خود را سیراب کنی؟ گفت: صد دینار طلا.  بهلول گفت اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی؟ گفت:...  نصف پادشاهی خود را می دهم. بهلول گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرض حیس الیوم مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟ هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم. بهلول گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکوئی کنی؟!

 
 
 
اگه دوست داشتی نظر بده

 

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 14:36 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است. پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند. بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند دخترک را رام کند. خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله میشوند و....  چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند . گربه ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار میکند که ای گربه برو و برای من آب بیاور. گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه جدا میکند. سپس رو یه دختر میکند و میگوید برو آب بیار....

 
 
 
 
نظر بده بدو بدو بدو بدو 

[ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,

] [ 14:28 ] [ H03EINAM ]

[ ]


بقیش در ادامه مطالب 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,

] [ 19:37 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 khandehbazar.blogfa.com

[ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,

] [ 19:29 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 
اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتد بگویید اشبتاه کجاست؟؟؟
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟
اشتباه این هست که
کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه
من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟
حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!
پس بریم اول مهد کودک بخونیم…
حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!
چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟
ههههههههههههههههه


[ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,

] [ 19:26 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 داشتیم وسایل انباری رو مرتب می کردیم،

مامانم یه مداد رنگی ۲۴ رنگِ قاب فلزی از تو یه کارتن در آورد.

زد زیر خنده گفت: می دونی چیه؟

گفتم: نه!

گفت: این رو خریده بودم هر وقت معدلت ۲۰ شد، بهت بدم،

 ولی حیف که نشد :))

[ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,

] [ 19:25 ] [ H03EINAM ]

[ ]

 دو نفر به اسم محمود و مسعود باهم رفاقتي ديرينه داشتن، تا جايي كه مردم فكر ميكردن اين دو نفر باهم برادرند. روزي روزگاري مسعود نقشه گنجي رو به محمود نشان داد و با هم تصميم گرفتن كه به دنبال گنج برن. يك روز محمود و مسعود از خانواده شان خداحافظي كردن و رفتن. محمود نقشه اي در سر داشت كه وقتي به گنج دست پيدا كرد مسعود رو از سر راهش برداره و اونو بكشه. بعد از چند روز سختي به گنج رسيدند. و محمود طبق نقشه اي كه در سر داشت مسعود رو كشت و گنج رو برداشت و به خانه اش برگشت.

با آن گنج زندگي اش از اين رو به آن رو شد. ولي زن مسعود كه فهميده بود مسعود به دست محمود كشته شد با نا اميدي به شهر مهاجرت كرد و بعد از ادامه تحصيل در يك بيمارستاني به پرستاري مشغول شد. بعد از چند سال كه آبها از آسياب افتاد محمود به دليل بيماري به بيمارستان شهر ميره و اونجا بستري ميشه اتفاقا زن مسعود هم توي همون بيمارستان كار ميكرد كه يكدفعه ديد محمود توي يكي از اتاقها بستري هست.

 

رفت توي اتاق و مطمئن شد كه اوني كه بستري هست همون كسي هست كه شوهرش را كشت. اينجا بود كه زن مسعود به فكر انتقام افتاد. از اتاق بيرون رفت و يك سرنگ را پر بنزين كرد و آمد خودش را پرستار كشيك معرفي كرد و سرنگ پر از بنزين را در بدن محمود خالي كرد.

بعد از چند ثانيه حال محمود بد شد و عرق ميكرد در اين لحظه زن مسعود خودش رو معرفي كرد و به محمود گفت تو بودي كه همسرم رو كشتي و حالا من انتقام همسرم رو ازت گرفتم و در بدنت بنزين تزريق كردم. در اين لحظه محمود از روي تخت پايين اومد زن مسعود فرار كرد و محمود به دنبالش مي دويد و با چاقويي كه در دست داشت ميخواست زن مسعود رو هم بكشه. زن مسعود بعد از پايين رفتن پله ها به بمبست رسيد و ديگه راه فرار نداشت، محمود از راه رسيد و با چاقويي كه در دست داشت زن مسعود رو تهديد به مرگ كرد، زن مسعود كه ديگه راه فرار نداشت تسليم شد و روي زانو هايش افتاد و به محمود گفت منو بكش!

محمود نامرد هم دستان خود رو بالا برد و ميخواست چاقو را در قلب زن مسعود فرو كند، زن مسعود چشمان خود را بست و محمود دستان خود را رها كرد ولي ناگهان در فاصله بسيار كم از قلب آن زن، محمود از حركت ايستاد. زن مسعود چشمان خود را باز كرد و ديد كه محمود از حركت ايستاد و چاقو هم در دستانش هست. ازش پرسيد كه چرا نميزني؟ محمود گفت: بنزينم تموم شد

 

 

[ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,

] [ 19:22 ] [ H03EINAM ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه